Signifier

ˈsɪɡnɪfaɪər ˈsɪɡnɪfaɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
علامت، نشانه، علامت‌دهنده، نشانگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The red rose was a signifier of love and passion.
- گل رز قرمز نشانه‌ی عشق و علاقه بود.
- The significance of a signifier lies in its ability to represent something else.
- اهمیت یک علامت در توانایی آن برای نشان دادن چیز دیگری است.
noun countable
زبان‌شناسی دالّ، دلالت‌کننده (علامتی که بیننده آن را به‌عنوان شکلی از یک نشانه (نماد) شناسایی می‌کند و معنا دارد.)
- The signifier can be a sound, a word, or a symbol.
- دال می‌تواند صدا، کلمه یا نماد باشد.
- The signifier helps convey meaning in language.
- دال به انتقال معنا در زبان کمک می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد signifier

  1. noun The phonological or orthographic sound or appearance of a word that can be used to describe or identify something
    Synonyms: form, word-form, descriptor

ارجاع به لغت signifier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «signifier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/signifier

لغات نزدیک signifier

پیشنهاد بهبود معانی