شخصیت/چهره/فرد تنها/منزوی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was a solitary figure, rarely seen by his neighbors.
او یک شخصیت منزوی بود و همسایگانش به ندرت او را می دیدند.
A solitary figure stood on the hilltop, silhouetted against the setting sun.
یک فرد تنها در بالای تپه ایستاده بود، در حالی که تصویرش در برابر غروب خورشید مشخص بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «solitary figure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/solitary-figure