امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spot-check

ˈspɑːtˈtʃek spɒttʃek
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: spot check


معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
اتفاقی یا ناگهانی بررسی کردن، اتفاقی یا ناگهانی بازرسی کردن، اتفاقی یا ناگهانی سنجیدن، اتفاقی یا ناگهانی کنترل کردن (بدون اطلاع و برنامه‌ریزی قبلی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The supervisor spot-checked the employees' work.
- سرپرست کار کارکنان را به‌طور ناگهانی و از‌قبل گفته‌نشده بررسی کرد.
- The inspector spot-checks the production line.
- بازرس خط تولید را ناگهانی بازرسی می‌کند.
noun countable
بازرسی اتفاقی، بررسی ازپیش‌گفته‌نشده، کنترل تصادفی
- The teacher did a spot-check of the students' homework to see if they had completed it.
- معلم تکالیف دانش‌آموزان را تصادفی بررسی کرد تا ببیند آیا آن‌ها آن را انجام داده‌اند یا خیر.
- The health inspector arrived unannounced to conduct a spot check on the restaurant's food preparation area.
- بازرس بهداشت بدون اطلاع قبلی وارد شد تا محل تهیه‌ی غذای رستوران را بررسی کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spot-check

  1. Synonyms:
    random investigation random sampling test check

ارجاع به لغت spot-check

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spot-check» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spot-check

لغات نزدیک spot-check

پیشنهاد بهبود معانی