انگلیسی آمریکایی ورزش عقب راندن با دست کشیده به جلو (حریف)
He tried to stiff-arm his opponent.
سعی کرد رقیبش را با دست کشیده به جلو به عقب براند.
The football player stiff-armed the defender.
این بازیکن فوتبال مدافع را با با دست کشیده به جلو عقب راند.
کممحلی کردن، بیاعتنایی کردن، ناچیز انگاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The boss stiff-armed his employees' suggestions and made all the decisions on his own.
رئیس پیشنهادهای کارمندانش را ناچیز انگاشت و همهی تصمیمات را خودش گرفت.
She stiff-armed her former fucker.
به بکن سابقش کممحلی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stiff-arm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stiff-arm