با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Strainer

ˈstreɪnər ˈstreɪnə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
صافی، آبکش، پالایش‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- She poured the pasta into the strainer to drain the water.
- پاستا را داخل آبکش ریخت تا آب آن خارج شود.
- The tea was brewed perfectly, thanks to the new strainer.
- به لطف صافی جدید، چای کاملاً دم شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strainer

  1. noun
    Synonyms: mesh, filter, colander

ارجاع به لغت strainer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strainer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strainer

لغات نزدیک strainer

پیشنهاد بهبود معانی