(به گونهای که به دستیابی به برنامه یا تدبیر کمک میکند مثلاً در تجارت یا سیاست) بهطور راهبردی، بهطور استراتژیک، از نظر استراتژیک
The Strait of Hormuz is strategically important.
تنگهی هرمز از نظر استراتژیک مهم است.
We have to think strategically about how best to utilize our facilities.
باید بهطور راهبردی فکر کنیم که چگونه از امکانات خود به بهترین شکل استفاده کنیم.
(بهگونهای که برای نیروهای نظامی مزیت ایجاد کند) رزمتدبیرانه، بهطور استراتژیک، از نظر استراتژیک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
US forces seized two strategically important airfields.
نیروهای آمریکایی دو فرودگاه مهم از نظر استراتژیک را تصرف کردند.
Violence was deployed strategically.
از خشونت بهطور استراتژیک و رزمتدبیرانه استفاده شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «strategically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strategically