Strategize

American: ˈstrætədʒaɪz British: ˈstrætədʒaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
رزم تدبیری کردن، لشگر آراستن، سوق‌الجیشی کردن، رزم ترفندی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strategize

  1. verb to form a strategy for
    Synonyms:
    plan design devise formulate conceive project frame contrive scheme work out lay blueprint chart cast dope out

ارجاع به لغت strategize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strategize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strategize

لغات نزدیک strategize

پیشنهاد بهبود معانی