با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Subcontract

sʌbˈkɑːntrækt sʌbˈkɑːntrækt ˌsʌbkənˈtrækt ˌsʌbkənˈtrækt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
قرارداد فرعی بستن، قرارداد یا کنترات دست دوم، مقاطعه‌کاری فرعی، قرارداد فرعی
- We have been subcontracted (by the contractor) to install the doors and windows.
- مجری قرارداد با ما قرارداد فرعی بسته است که درها و پنجره‌ها را نصب کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subcontract

  1. verb Arranged for contracted work to be done by others
    Synonyms: farm-out, job

ارجاع به لغت subcontract

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subcontract» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subcontract

لغات نزدیک subcontract

پیشنهاد بهبود معانی