فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Subcontract

sʌbˈkɑːntrækt sʌbˈkɑːntrækt ˌsʌbkənˈtrækt ˌsʌbkənˈtrækt

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive adverb

قرارداد فرعی بستن، قرارداد یا کنترات دست دوم، مقاطعه‌کاری فرعی، قرارداد فرعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

We have been subcontracted (by the contractor) to install the doors and windows.

مجری قرارداد با ما قرارداد فرعی بسته است که درها و پنجره‌ها را نصب کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subcontract

  1. verb arranged for contracted work to be done by others
    Synonyms:
    job farm-out

ارجاع به لغت subcontract

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subcontract» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subcontract

لغات نزدیک subcontract

پیشنهاد بهبود معانی