فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sugared

ˈʃʊɡərd ˈʃʊɡəd

سوم‌شخص مفرد:

sugars

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قندی، شکری، شیرین‌کرده، شیرین، شیرین‌شده، شکردار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The sugared doughnuts were a hit at the party.

دونات‌های شکری در مهمانی مورد استقبال قرار گرفت.

The sugared pastries glistened in the morning sunlight.

شیرینی‌های شکردار زیر نور آفتاب صبح می‌درخشیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sugared

  1. verb to make superficially more acceptable or appealing
    Synonyms:
    sweetened sugarcoated gilded candied honied
  1. adjective with sweetening added
    Synonyms:
    sweet sweetened sweet-flavored

ارجاع به لغت sugared

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sugared» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sugared

لغات نزدیک sugared

پیشنهاد بهبود معانی