مسئولیت چیزی را به عهده گرفتن، عهدهدار شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She took charge of the project after the manager resigned.
او پس از استعفای مدیر، مسئولیت پروژه را به عهده گرفت.
Who will take charge of organizing the event?
چه کسی عهدهدار سازماندهی این رویداد خواهد شد؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take charge of» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-charge-of