گذشتهی ساده:
took outشکل سوم:
taken outسومشخص مفرد:
takes outوجه وصفی حال:
taking outشکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): take-out
شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): takeout
در انگلیسی بریتانیایی معنای چهارم بهجای take out از take away و در انگلیسی بریتانیایی معنای هفتم بهجای takeout از takeaway استفاده میشود.
همچنین میتوان از carryout بهجای takeout استفاده کرد.
درآوردن، بیرون آوردن، کشیدن
Please take out the trash before the truck arrives.
لطفاً قبلاز رسیدن کامیون زبالهها را بیرون بیاورید.
I need to take out my laptop from the bag for the meeting.
برای جلسه باید لپتاپم را از کیف دربیاورم.
برداشت کردن، گرفتن (پول از بانک)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need to take out some cash for the weekend trip.
برای سفر آخرهفته باید مقداری پول نقد برداشت کنم.
He forgot to take out money before the bank closed.
او فراموش کرده بود قبلاز بسته شدن بانک پول بگیرد.
(درخواست برای وام و غیره) گرفتن، به دست آوردن
She decided to take out a loan to buy a new car.
او تصمیم گرفت برای خرید ماشینی جدید وام بگیرد.
They plan to take out insurance for their new home.
آنها قصد دارند برای خانهی جدیدشان بیمه بگیرند.
انگلیسی آمریکایی (غذای) بیرونبر گرفتن
Let's take out some pizza for dinner tonight.
بیا امشب برای شام کمی پیتزای بیرونبر بگیریم.
She decided to take out sushi instead of cooking at home.
او تصمیم گرفت بهجای آشپزی در خانه، سوشی بیرونبر بگیرد.
(با برنامهریزی) بیرون رفتن یا بردن، کاری را انجام دادن، مهمان کردن
She decided to take out her friends for dinner at the new restaurant in town.
او تصمیم گرفت دوستانش را برای شام در رستوران جدید شهر مهمان کند.
They always take out their kids for ice cream after soccer practice.
آنها همیشه بچههای خود را بعداز تمرین فوتبال برای بستنی بیرون میبرند.
عامیانه کشتن، نابود کردن، از بین بردن
She planned to take out the old tree in her backyard.
او قصد داشت درخت قدیمی حیاط خانهاش را از بین ببرد.
The military operation aimed to take out the terrorist cell.
این عملیات نظامی با هدف نابود کردن هستهی تروریستی انجام شد.
انگلیسی آمریکایی (غذا یا رستوران) بیرونبر
We decided to order takeout to avoid cooking on the busy weeknight.
ما تصمیم گرفتیم برای طفره رفتن از پختن غذا در شب شلوغ هفته سفارش غذای بیرونبر دهیم.
She has a collection of takeout menus from restaurants around the city.
او مجموعهای از منوهای غذاخوریهای بیرونبر از رستورانهای سراسر شهر دارد.
عمل آماده بیرون دادن
I need to finish my takeout on the effects of climate change before the deadline.
من باید قبلاز آماده کردن، مطالعهی خود را در مورد تأثیرات تغییر آبوهوا تمام کنم.
The student received an A+ for takeout on the impact of technology on society.
این دانشآموز بهدلیل آماده بیرون دادن تأثیر فناوری بر جامعه نمرهی آ+ دریافت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-out-2