از راه دورنگاری، تلگرافی
The telegraphic message arrived just in time for the meeting.
پیام تلگرافی درست بهموقع برای جلسه رسید.
The soldier received a telegraphic order to mobilize his unit.
سرباز دستور تلگرافی دریافت کرد که واحد خود را بسیج کند.
کوتاه، مختصر و مفید، مختصر، موجز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His telegraphic notes were clear but lacked detailed explanations.
یادداشتهای کوتاه او واضح بود اما بدون توضیحات دقیق بود.
Her telegraphic response left no room for misunderstanding.
پاسخ مختصر و مفید او جایی برای سوءتفاهم باقی نگذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «telegraphic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/telegraphic