امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Telescope

ˈteləskoʊp ˈteləskəʊp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    telescopes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb countable B2
دوربین نجومی، تلکسوپ، تلسکوپ به‌کار بردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- telescoping aluminum tubes
- لوله‌های آلومینیمی که در هم فرومی‌روند
- From afar, the two buildings appeared to be telescoped into each other.
- از دور به‌نظر می‌رسید که آن دو ساختمان توی هم رفته‌اند.
- The rules of cooking cannot be telescoped into a single sentence.
- اصول آشپزی را نمی‌‌توان در یک جمله خلاصه کرد.
- Three episodes have been telescoped into a single program.
- آن سه رویداد را در برنامه‌ای منفرد ادغام کرده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد telescope

  1. noun An optical instrument for making distant objects, as the stars, appear nearer and consequently larger: it consists of two or more lenses or mirrors
    Synonyms: reflecting-telescope, refracting-telescope, field-glasses, binoculars, opera-glass, glass, optical-instrument, galilean-telescope, Gregorian telescope, mercurial telescope, helioscope, equatorial telescope, scope, polemoscope, telelectroscope, telespectroscope, telestereoscope, telengiscope, teinoscope, prism telescope

ارجاع به لغت telescope

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «telescope» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/telescope

لغات نزدیک telescope

پیشنهاد بهبود معانی