شکل جمع:
telescopesدوربین نجومی، تلکسوپ، تلسکوپ بهکار بردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
telescoping aluminum tubes
لولههای آلومینیمی که در هم فرومیروند
From afar, the two buildings appeared to be telescoped into each other.
از دور بهنظر میرسید که آن دو ساختمان توی هم رفتهاند.
The rules of cooking cannot be telescoped into a single sentence.
اصول آشپزی را نمیتوان در یک جمله خلاصه کرد.
Three episodes have been telescoped into a single program.
آن سه رویداد را در برنامهای منفرد ادغام کردهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «telescope» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/telescope