شکل جمع:
territorialsصفت تفضیلی:
more territorialصفت عالی:
most territorialسرزمینی، ارضی، ناحیهای، محلی، منطقهای
We have no territorial claims on your country.
ما هیچگونه ادعای ارضی نسبت به کشور شما نداریم.
The treaty defines the territorial boundaries between the two regions.
این معاهده مرزهای سرزمینی بین دو منطقه را مشخص میکند.
territorial waters
آبهای ساحلی
a territorial species
گونهی قلمرودار
the Territorial Army of Great Britain
ارتش پدافند محلی بریتانیای کبیر
(Territorial) سرباز ذخیره، عضو ارتش ذخیره، نیروی داوطلب (سربازانی که حرفهای نیستند و بهصورت پارهوقت و داوطلبی آموزش نظامی میبینند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My grandfather was a territorial during World War II.
پدربزرگم درطول جنگ جهانی دوم یکی از نیروهای ذخیرهی ارتش بود.
The territorials were called up during the national emergency.
در زمان بحران ملی، سربازان داوطلب ارتش فراخوانده شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «territorial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/territorial