(عمل) قوی بودن، مستحکم بودن، مصمم بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team’s tigerishness fueled their comeback, driving them to victory against all odds.
مصمم بودن تیم به بازگشت آنها دامن زد و آنها را در برابر همهی شانسها به پیروزی رساند.
He admired her tigerishness, which set her apart from her more timid peers.
قوی بودن او را تحسین میکرد که او را از همسالان ترسوترش متمایز میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tigerishness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tigerishness