گوفه کِش، کشتی ماهیگیری، قایق ماهیگیری، کرجی ماهیگیری (با تور کیسهای)
The trawler sailed out to sea in search of fresh catch.
گوفهکش در جستجوی صید تازه به دریا رفت.
A group of fishermen unloaded their haul from the trawler onto the dock.
گروهی از ماهیگیران محمولههای خود را از کرجی ماهیگیری بر روی اسکله خالی کردند.
ماهیگیر (با تور کیسهای)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The experienced trawler knew exactly where to find the best fishing spots.
ماهیگیر باتجربه دقیقاً میدانست که بهترین نقاط ماهیگیری را کجا پیدا کند.
As a commercial trawler, he spent most of his days out at sea searching for fish.
او بهعنوان یک ماهیگیر بازرگان، بیشتر روزهای خود را در دریا به جستجوی ماهی میگذراند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trawler» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trawler