فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Triple

ˈtrɪpl ˌzɪərəʊ ˈtrɪpl ˌzɪərəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tripled
  • شکل سوم:

    tripled
  • سوم شخص مفرد:

    triples
  • وجه وصفی حال:

    tripling

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun adjective adverb
    سه برابر، سه‌گانه
  • noun adjective adverb
    سه گانه، سه برابر، سه جزیی، سه گروهی، سه برابرکردن، سه برابر چیزی بودن
    • - His income has tripled.
    • - درآمد او سه برابر شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد triple

  1. noun three of something
    Synonyms: leash, set of three, ternion, threesome, trey, triad, triangle, trilogy, trine, trinity, triplet, triplicate, triptych, triumvirate, triune, troika

ارجاع به لغت triple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «triple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/triple

لغات نزدیک triple

پیشنهاد بهبود معانی