Triple

/ˈtrɪp.əl/ /ˈtrɪp.əl/
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tripled
  • شکل سوم:

    tripled
  • سوم‌شخص مفرد:

    triples
  • وجه وصفی حال:

    tripling

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سه برابر، سه‌گانه، سه مرتبه، سه‌تایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She achieved a triple victory at the tournament.
- او در این مسابقات به پیروزی سه‌گانه رسید.
- The concert featured a triple lineup of popular bands.
- این کنسرت شامل ترکیبی سه‌تایی از گروه‌های موسیقی محبوب بود.
adjective
موسیقی سه‌ضربی (سه ضرب در یک میزان)
- The song was composed in a triple time signature.
- این آهنگ در کسر میزانی سه‌ضربی ساخته شده.
- She clapped along to the triple beat of the music.
- او همراه با بیت سه‌ضربی آهنگ دست زد.
verb - intransitive verb - transitive
سه‌برابر کردن (شدن)
- His income has tripled.
- درآمد او سه‌برابر شده است.
- The coach urged the players to triple their efforts in practice.
- مربی از بازیکنان خواست تا تلاش‌های خود را در تمرین سه‌برابر کنند.
verb - intransitive verb - transitive
ورزش (بیسبال) تریپل کردن (رسیدن بتر به بیس سوم پس از ضربه زدن)
- The player tripled, boosting his team’s chances of winning.
- بازیکن تریپل کرد و شانس برد تیمش را بالا برد.
- They tripled in the last inning to secure the lead.
- آن‌ها در آخرین اینینگ تریپل کردند تا برد خود را تضمین کنند.
noun countable
ورزش (بیسبال) تریپل (ضربه‌ای که باعث می‌شود بتر به بیس سوم برسد)
- With a powerful swing, he earned himself a triple.
- با ضربه‌ای قدرتمند، تریپل به‌دست آورد.
- That triple was the highlight of his career.
- آن تریپل بخش چشمگیر حرفه‌ی او بود.
noun countable
ورزش (اسکی روی یخ و...) تریپل (سه دور چرخیدن روی هوا)
- The judges were impressed by his difficult triple.
- داوران از تریپل او شگفت‌زده شدند.
- Hitting a triple can earn a skater extra points.
- تریپل زدن می‌تواند امتیاز بیشتر برای اسکیت‌باز به‌دست آورد.
predeterminer
سه‌برابر
- The recipe calls for triple the amount of sugar for sweetness.
- این دستورپخت خواستار سه‌برابر مقدار شکر برای شیرینی است.
- The new engine offers triple the power compared to the old model.
- موتور جدید قدرت را در مقایسه با مدل قدیمی سه‌برابر می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد triple

  1. noun three of something
    Synonyms:
    threesome triplet triad trinity trilogy set of three triangle trey trio triumvirate troika ternion trine triplicate triptych triune

ارجاع به لغت triple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «triple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/triple

لغات نزدیک triple

پیشنهاد بهبود معانی