گذشتهی ساده:
tripledشکل سوم:
tripledسومشخص مفرد:
triplesوجه وصفی حال:
triplingسه برابر، سهگانه، سه مرتبه، سهتایی
She achieved a triple victory at the tournament.
او در این مسابقات به پیروزی سهگانه رسید.
The concert featured a triple lineup of popular bands.
این کنسرت شامل ترکیبی سهتایی از گروههای موسیقی محبوب بود.
موسیقی سهضربی (سه ضرب در یک میزان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The song was composed in a triple time signature.
این آهنگ در کسر میزانی سهضربی ساخته شده.
She clapped along to the triple beat of the music.
او همراه با بیت سهضربی آهنگ دست زد.
سهبرابر کردن (شدن)
His income has tripled.
درآمد او سهبرابر شده است.
The coach urged the players to triple their efforts in practice.
مربی از بازیکنان خواست تا تلاشهای خود را در تمرین سهبرابر کنند.
ورزش (بیسبال) تریپل کردن (رسیدن بتر به بیس سوم پس از ضربه زدن)
The player tripled, boosting his team’s chances of winning.
بازیکن تریپل کرد و شانس برد تیمش را بالا برد.
They tripled in the last inning to secure the lead.
آنها در آخرین اینینگ تریپل کردند تا برد خود را تضمین کنند.
ورزش (بیسبال) تریپل (ضربهای که باعث میشود بتر به بیس سوم برسد)
With a powerful swing, he earned himself a triple.
با ضربهای قدرتمند، تریپل بهدست آورد.
That triple was the highlight of his career.
آن تریپل بخش چشمگیر حرفهی او بود.
ورزش (اسکی روی یخ و...) تریپل (سه دور چرخیدن روی هوا)
The judges were impressed by his difficult triple.
داوران از تریپل او شگفتزده شدند.
Hitting a triple can earn a skater extra points.
تریپل زدن میتواند امتیاز بیشتر برای اسکیتباز بهدست آورد.
سهبرابر
The recipe calls for triple the amount of sugar for sweetness.
این دستورپخت خواستار سهبرابر مقدار شکر برای شیرینی است.
The new engine offers triple the power compared to the old model.
موتور جدید قدرت را در مقایسه با مدل قدیمی سهبرابر میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «triple» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/triple