فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Trussing

American: ˈtrʌsɪŋ British: ˈtrʌsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    تیرهای خرپا، تیرهای پایه
  • noun
    (معماری) خرپا آرایی، خرپاها
  • noun
    شمع گذاری، خرپا گذاری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد trussing

  1. verb To bind
    Synonyms: constricting, tying
  2. verb Secure with or as if with ropes
    Synonyms: strengthening, binding, bearing

ارجاع به لغت trussing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trussing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trussing

لغات نزدیک trussing

پیشنهاد بهبود معانی