فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unleavened

ʌnˈlevnd ʌnˈlevnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    ور‌نیامده، فطیر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unleavened

  1. adjective Made without leavening
    Synonyms: azymous, banal, unraised, pedestrian, tedious, trite, unimaginative
    Antonyms: leavened
  2. noun
    Synonyms: matzo

ارجاع به لغت unleavened

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unleavened» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unleavened

لغات نزدیک unleavened

پیشنهاد بهبود معانی