فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Untune

American: ənˈtuːn British: ˈʌnˈtjuːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    بی‌ترتیب کردن، بدون هماهنگی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد untune

  1. verb Cause to be out of tune
    Synonyms: upset, discompose, disconcert, discomfit
    Antonyms: tune

ارجاع به لغت untune

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «untune» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/untune

لغات نزدیک untune

پیشنهاد بهبود معانی