امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Weatherboard

weðərˌbɔːrd ˈweðəbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun verb - transitive
رجوع شود به: clapboard

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun verb - transitive
تخته‌ی شیبدار (در زیر در و غیره برای جاری کردن آب باران)
noun verb - transitive
(کشتیرانی) سمت بادگیر، سمت باد، بادسوی (windward هم می‌گویند)
noun verb - transitive
با تخته‌ی شیبدار پوشاندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weatherboard

  1. noun A long thin board with one edge thicker than the other; used as siding by lapping one board over the board below
    Synonyms: clapboard, weatherboarding
  2. noun The side toward the wind
    Synonyms: to-windward, windward side, weather-side

ارجاع به لغت weatherboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weatherboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weatherboard

لغات نزدیک weatherboard

پیشنهاد بهبود معانی