فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Clapboard

klæpbɔːrd ˈklæpbɔːd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

انگلیسی آمریکایی معماری توفال سقف، تخته‌‌ی روکار ساختمان

The old house had a charming exterior made of weathered clapboard.

خانه‌ی قدیمی نمای بیرونی جذابی داشت که از تخته‌ی روکار ساختمان ساخته شده بود.

We could hear the sound of raindrops hitting the clapboard during the stormy night.

در شب طوفانی صدای برخورد قطرات باران به توفال سقف را می‌شنیدیم.

noun

قدیمی چوب روکوبی، تخته‌ی چوبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He used a hammer and nails to secure each piece of clapboard in place.

او از یک چکش و میخ برای محکم کردن هر تکه چوب روکوبی در جای خود استفاده کرد.

We used a sturdy clapboard to construct the staves for our wine barrels.

ما از یک تخته‌ی چوبی محکم برای ساختن چوب‌های بشکه‌های شراب خود استفاده کردیم.

noun countable

کِلاکت، تخته‌نشان (ابزاری مکانیکی یا الکترونیکی برای هماهنگ‌سازی صدا و تصویر در ساخت فیلم)

Each scene began with a loud bang of the clapboard in front of the camera.

هر صحنه با صدای بلند کلاکت جلوی دوربین شروع می‌شد.

The clapboard was essential for organizing the film footage during editing.

تخته‌نشان برای سازماندهی فیلم در طول تدوین ضروری بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clapboard

  1. noun a long thin board with one edge thicker than the other; used as siding by lapping one board over the board below
    Synonyms:
    weatherboard weatherboarding

ارجاع به لغت clapboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clapboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clapboard

لغات نزدیک clapboard

پیشنهاد بهبود معانی