فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Clapboard

klæpbɔːrd ˈklæpbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    انگلیسی آمریکایی معماری توفال سقف، تخته‌‌ی روکار ساختمان
    • - The old house had a charming exterior made of weathered clapboard.
    • - خانه‌ی قدیمی نمای بیرونی جذابی داشت که از تخته‌ی روکار ساختمان ساخته شده بود.
    • - We could hear the sound of raindrops hitting the clapboard during the stormy night.
    • - در شب طوفانی صدای برخورد قطرات باران به توفال سقف را می‌شنیدیم.
  • noun
    قدیمی چوب روکوبی، تخته‌ی چوبی
    • - He used a hammer and nails to secure each piece of clapboard in place.
    • - او از یک چکش و میخ برای محکم کردن هر تکه چوب روکوبی در جای خود استفاده کرد.
    • - We used a sturdy clapboard to construct the staves for our wine barrels.
    • - ما از یک تخته‌ی چوبی محکم برای ساختن چوب‌های بشکه‌های شراب خود استفاده کردیم.
  • noun countable
    کِلاکت، تخته‌نشان (ابزاری مکانیکی یا الکترونیکی برای هماهنگ‌سازی صدا و تصویر در ساخت فیلم)
    • - Each scene began with a loud bang of the clapboard in front of the camera.
    • - هر صحنه با صدای بلند کلاکت جلوی دوربین شروع می‌شد.
    • - The clapboard was essential for organizing the film footage during editing.
    • - تخته‌نشان برای سازماندهی فیلم در طول تدوین ضروری بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد clapboard

  1. noun A long thin board with one edge thicker than the other; used as siding by lapping one board over the board below
    Synonyms: weatherboard, weatherboarding

ارجاع به لغت clapboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clapboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clapboard

لغات نزدیک clapboard

پیشنهاد بهبود معانی