بازدید سریع و کوتاه / دیدار برق آسا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The president made a whirlwind visit to the affected area.
رئیس جمهور یک بازدید سریع و کوتاه از منطقه آسیب دیده داشت.
It was a whirlwind visit, so we didn't have much time to talk.
این یک دیدار برق آسا بود، بنابراین زمان زیادی برای صحبت نداشتیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «whirlwind visit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whirlwind-visit