فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

آب‌داده به انگلیسی

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: آبداده

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

آبکاری‌شده

فونتیک فارسی

aabdaade
صفت

plated, electroplated

زیورآلات به زیبایی با طلا آب‌داده شده بود تا جذابیت آن افزایش یابد.

The jewelry was beautifully plated in gold to enhance its allure.

گوشواره‌های آب‌داده‌ی او نور را جذب کرده و به‌زیبایی درخشیدند.

Her electroplated earrings caught the light and sparkled beautifully.

فلز آب‌داده‌شده

فونتیک فارسی

aabdaade
صفت

tempered metal

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

فلز آب‌داده که در ساخت پل استفاده شده است، دوام آن را تضمین می‌کند.

The tempered metal used in the construction of the bridge ensures its durability.

آلیاژ جدید فلز آب‌داده صنعت هوافضا را متحول کرده است.

The new tempered metal alloy has revolutionized the aerospace industry.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آب‌داده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آب‌داده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آب‌داده

لغات نزدیک آب‌داده

پیشنهاد بهبود معانی