sunshine, sunlight, sunbeam, light of day
گلهای بهاری که در نور آفتاب میدرخشیدند.
Spring flowers, aglow under the sunlight.
درخشش الماس در نور آفتاب
the brilliance of a diamond under sunshine
مجازی (the) sun, Sol, Phoebos, helios, helio-
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آفتاب رنگ این فرش را کدر کرده است.
The sun has dulled this carpet's colors.
پرتوهای آفتاب هوای سرد صبحگاهی را گرم کردند.
The rays of Sol warmed the chilly morning air.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آفتاب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آفتاب