با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

آمر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • امرکننده، فرمان‌دهنده
  • فونتیک فارسی

    aamer
  • اسم
    commander, commanding, domineering, one who commands, bossy, imperious, dictator
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد آمر

ارجاع به لغت آمر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آمر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آمر

لغات نزدیک آمر

پیشنهاد بهبود معانی