فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

اتحاد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • یگانگی، ائتلاف
  • فونتیک فارسی

    ettehaad
  • اسم
    union, alliance, unity, alignment, cohesion, coalescence
    • - اتحاد و یکپارچگی حزب فقط ظاهری بود.

    • - The unity of the party was a mere facade.
    • - اتحاد نوین ملت‌های اروپایی

    • - a new alignment of European nations
    • - اتحاد احزاب سوسیالیست و کمونیست

    • - the alliance of the socialist and the communist parties
  • (ریاضی) مجموع
  • فونتیک فارسی

    ettehaad
  • اسم
    union
    • - اتحاد یک خانواده از مجموعه‌ها

    • - the union of a family of sets
    • - اتحاد در ریاضیات

    • - union in mathematics
  • موقت
  • coalition
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد اتحاد

ارجاع به لغت اتحاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اتحاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اتحاد

پیشنهاد بهبود معانی