آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

همدلی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hamdeli /

intimacy, nearness and dearness, compatibility, amity, comradeship

intimacy

nearness and dearness

compatibility

amity

comradeship

صمیمیت، نزدیکی

همدلی بین دوستان پیوند محکمی ایجاد می‌کند.

Intimacy between friends creates a strong bond of empathy.

همدلی عاطفی آن‌ها در هر گفت‌وگویی مشخص بود.

Their emotional compatibility was evident in every conversation.

اسم
فونتیک فارسی / hamdeli /

union, alliance, affinity, entente, league

union

alliance

affinity

entente

league

اتحاد، اتفاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همدلی آن‌ها به جامعه قدرت بخشید.

Their union brought strength to the community.

همدلی آن‌ها بر پایه‌ی درک و حمایت متقابل بود.

Their alliance was built on mutual understanding and support.

اسم
فونتیک فارسی / hamdeli /

consensus, general agreement, unanimity, concord

consensus

general agreement

unanimity

concord

هم‌فکری، اتفاق‌نظر

همدلی آن‌ها فرآیند مذاکره را هموار و موفق کرد.

Their concord made the negotiation process smooth and successful.

تیم پس‌از بحث طولانی به همدلی رسید.

The team reached a consensus after a long discussion.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد همدلی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت همدلی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «همدلی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/همدلی

لغات نزدیک همدلی

پیشنهاد بهبود معانی