oblique, sidelong, diagonal, cater-cornered, slanting, slant, crosswise, slantwise, inclined, cant, bias, loxotic
oblique
sidelong
diagonal
cater-cornered
slanting
slant
crosswise
slantwise
inclined
cant
bias
loxotic
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
صندوق بزرگ را به صورت اریب از درگاه باریک رد کردیم.
We carried the big crate cornerwise through the narrow doorway.
خط اریب
an oblique line
پرتوهای اریب نور خورشید
the slant rays of the sun
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اریب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اریب