trust, reliance, faith, confidence, belief
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
عدم اعتماد محیط جلسه را ناراحتکننده کرده بود.
There was mistrust troubling the air at the meeting.
اعتماد داشتن به
to have confidence in
رسواییهای اخیر اعتماد مردم را از آن شرکت سلب کرده است.
Recent scandals have eroded the people's confidence in that company.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اعتماد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اعتماد