آخرین به‌روزرسانی:

انجامیدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اجرا شدن

فونتیک فارسی

anjaamidan
فعل لازم

to end up (with), to result (in), to finish (in), to eventuate (in), to culminate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

رفتار بی‌پروا او به عواقب جدی خواهد انجامید.

His reckless behavior will result in serious consequences.

جنجال‌های مداوم آن‌ها ممکن است به جدایی جدی بیانجامد.

Their constant arguments may eventuate in a serious breakup.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت انجامیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انجامیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انجامیدن

لغات نزدیک انجامیدن

پیشنهاد بهبود معانی