to cast, to fling, to throw, to hurl, to toss, to sling, to dash, to pitch, to jaculate, to ding, to chuck
ماهیگیر تورش را به داخل آب انداخت.
The fisherman cast his net into the water.
کودک اسباببازیهایش را به گوشهی اتاق انداخت.
The child dashed his toys into the corner of the room.
to spread, to lay flat
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تصمیم گرفت که سفره را روی چمن بیندازد.
She decided to spread the blanket on the grass.
او تصمیم گرفت که پارچه را قبلاز برش روی میز بیندازد.
She decided to lay flat the fabric on the table before cutting it.
to fell, to hew down, to cut down
آنها چندین درخت بلوط قدیمی را برای پاکسازی زمین برای خانهی جدید انداختند.
They fell several old oaks to clear the land for the new house.
کارگران درختان قدیمی را در پارک خواهند انداخت.
The workers will cut down the old trees in the park.
to place, to set, to put in its proper place
پزشک استخوان شکسته را در جای درستش جا خواهد انداخت.
The doctor will set the broken bone in the right position.
زمانی که پزشک استخوان را جا انداخت، دردی را احساس کرد.
She winced in pain as the doctor set the bone back in place.
to deprive, to dismiss
سیاست جدید بسیاری از کارکنان را از افزایش سالانهشان خواهد انداخت.
The new policy will deprive many employees of their annual raises.
او نمیخواست دوستانش را از فرصت حضور در کنسرت بیندازد.
He didn't want to deprive his friends of the chance to attend the concert.
to erase, to omit, to eliminate
آنها بهسختی تلاش کردند تا انگهای مربوط به مسائل سلامت روان را بیندازند.
They worked hard to erase the stigma associated with mental health issues.
هدف سیاست جدید انداختن هزینههای غیرضروری است.
The goal of the new policy is to eliminate wasteful spending.
to exhaust, to break down, to poop out
تمرین زیاد او را کاملاً انداخت.
The intense workout exhausted her completely.
ماراتن حتی باتجربهترین دوندگان را انداخت.
The marathon exhausted even the most seasoned runners.
عامیانه to cheat, to gyp, to swindle, to rook, to fob of, to palm of
بد است که کسی را از حق و حقوقش بیندازید.
It's wrong to cheat someone out of their rightful due.
دلال ماشین دستدوم او را به خودرویی معیوب انداخت.
The used car dealer gyped her with a faulty vehicle.
to finish, to end
لطفاً سروصدا را قبلاز شروع جلسه بیندازید.
Please finish the noise before the meeting starts.
آیا میتوانی سروصدای آن محل ساختوساز را بیندازی؟
Can you end the noise from that construction site?
to make
آبجو انداختن
to make beer
ترشی انداختن
to make pickles
ادبی to decant, to pour
متصدی بار ویسکی را برای بهبود طعم آن خواهد ریخت.
The bartender will decant the whiskey to enhance its flavor.
او چای معطر را در فنجانهای ظریف برای دوستانش ریخت.
She poured the fragrant tea into delicate cups for her friends.
to incite, to instigate, to prod, to provoke
سیاستمدار سعی کرد با سخنرانی آتشین خود جمعیت را در بیاندازد.
The politician tried to incite the crowd with his fiery speech.
معلم مجبور بود که دانشآموزان را به مشارکت در بحث بیندازد.
The teacher had to prod the students to participate in the discussion.
کلمهی «انداختن» در زبان انگلیسی به to throw ترجمه میشود. این فعل به عملی اشاره دارد که در آن چیزی با حرکت سریع و معمولاً با دست به سمت جایی یا شخصی پرتاب میشود.
«انداختن» عملی است که در زندگی روزمره و در موقعیتهای مختلف به کار میرود و میتواند معنای گستردهای داشته باشد. این عمل ممکن است به پرتاب کردن یک جسم مانند توپ، سنگ، یا حتی کاغذ اشاره کند، یا در کاربردهای مجازیتر، به رها کردن یا گذاشتن چیزی در جایی خاص دلالت داشته باشد. در هر صورت، حرکت سریع و هدفمند یکی از ویژگیهای اصلی فعل «انداختن» است.
در ورزشها، انداختن یکی از مهارتهای کلیدی محسوب میشود؛ بهخصوص در ورزشهایی مانند بسکتبال، فوتبال آمریکایی، یا دارت، که دقت، قدرت و هماهنگی بین چشم و دست برای پرتاب صحیح اهمیت بالایی دارد. این مهارت نیازمند تمرین و تکنیک مناسب است تا بازیکن بتواند هدف را با کمترین خطا و بیشترین بازدهی هدف بگیرد. از سوی دیگر، انداختن در بازیهای کودکانه نیز نقش مهمی در رشد حرکتی و تقویت مهارتهای بدنی دارد.
از لحاظ فرهنگی و ادبی، فعل «انداختن» گاهی به صورت استعاری به کار میرود؛ مثلاً «انداختن توپ به زمین دیگری» به معنای واگذار کردن مسئولیت یا تصمیمگیری به فرد یا گروهی دیگر است. همچنین، «انداختن بار گناه یا تقصیر» به کسی یعنی مسئولیت نادرستیها را بر دوش او گذاشتن. این کاربردها نشاندهندهی غنای معنایی این فعل در زبان است.
از نظر فیزیکی، انداختن شامل حرکت پیچیدهای است که هماهنگی عضلات مختلف را میطلبد و بر مبنای اصول فیزیکی مانند نیرو، زاویه پرتاب و مقاومت هوا عمل میکند. برای پرتاب مؤثر، باید به عواملی مانند جهت، سرعت و وزن جسم توجه شود. این موضوع در طراحی ابزار و تجهیزات ورزشی و حتی در آموزشهای نظامی نیز اهمیت پیدا کرده است.
«انداختن» عملی است ساده اما کاربردی که در بسیاری از جنبههای زندگی روزمره نقش دارد؛ از بازیهای ساده کودکانه تا فعالیتهای ورزشی و حتی کاربردهای استعاری در گفتار روزمره. فهم درست و بهجا از این فعل میتواند به تسلط بیشتر بر زبان و ارتباط موثرتر کمک کند.
شکل درست و معیار واژه «بیندازد» است. این فعل، صورت مضارع التزامی از «انداختن» (از ریشهی انداخت) است و مطابق قواعد صرف فعل در فارسی، اضافه شدن پیشوند «ب» به «اندازد» باعث حذف «ا» میشود و شکل درست «بیندازد» خواهد بود.
شکل درست و معیار «نیندازد» است. این واژه صورت منفی فعل «بیندازد» است و براساس قواعد زبان فارسی، هنگام اضافه شدن «نـ» منفی، حرف «ا»ی آغازین حذف میشود. بنابراین شکل صحیح و رسمی آن «نیندازد» است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «انداختن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انداختن