فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

باز شدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مفتوح شدن

فونتیک فارسی

baaz shodan
فعل لازم
to open, to unfold, to be opened, to be inaugurated, to start (business, work, ...), to expand, to unroll, to gape

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- پیش‌از باز شدن دروازه زیاد انتظار نکشیدیم.

- We did not tarry long before the gate was opened.

- کلید را که بچرخانی در باز می‌شود، والسلام!

- When you turn the key, the door opens and bob's your uncle!
گرفتگی یا بستگی از بین رفتن

فونتیک فارسی

baaz shodan
فعل لازم
to become unclogged, to become unlocked, to unscrew, to broaden

- با کمی آب داغ، لوله‌ها به‌سرعت باز شدند.

- With some hot water, the pipes became unclogged quickly.

- پس‌از به‌روزرسانی، ویژگی‌ها به‌طور خودکار باز خواهند شد.

- After the update, the features will become unlocked automatically.
روشن شدن، خوش‌حال شدن

فونتیک فارسی

baaz shodan
فعل لازم
to become clear, to become bright, to become happy, to light up, to bloom, to blossom, to brighten

- با کنار رفتن مه، مناظر باز شدند.

- As the fog lifted, the landscape began to become clear.

- کودکان وقتی هدیه‌هایشان را ببینند (چهره‌هایشان) باز خواهد شد.

- The children will become happy when they see their gifts.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد باز شدن

  1. مترادف:
    گشاده شدن گشوده شدن مفتوح شدن وا شدن
    متضاد:
    بسته شدن

ارجاع به لغت باز شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «باز شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/باز شدن

لغات نزدیک باز شدن

پیشنهاد بهبود معانی