housetop, roof, rooftree, rooftop
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
افتادن او از بام
his fall from the roof
یکی از موشکها روی بام ما افتاد.
One of the missiles landed on our roof.
جواد برف پشت بام را رفت.
Javad shoveled the snow off the roof.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بام» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بام