آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بدعنق به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / bad'onogh /

عامیانه crabbed, cranky, grumpy, fractious, grouchy, morose, peevish, sulky, surly, sullen

crabbed

cranky

grumpy

fractious

grouchy

morose

peevish

sulky

surly

sullen

ترش‌رو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

مرد سالخورده‌ی بدعنق سر بچه‌هایی که در پارک بازی می‌کردند، فریاد زد.

The cranky old man yelled at the kids playing in the park.

او به‌خاطر خواب خوب نداشتن، صبح بدعنق بیدار شد.

She woke up feeling grumpy because she didn't sleep well.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدعنق

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت بدعنق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدعنق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدعنق

لغات نزدیک بدعنق

پیشنهاد بهبود معانی