فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بدقول به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • عهدشکن
  • فونتیک فارسی

    badghol
  • صفت
    unfaithful, perfidious, pertaining to a person who breaks promises, unpunctual, faithless, disloyal
    • - آدم بدقول یا دیر می‌آید یا اصلا نمی‌آید.

    • - An unpunctual person either comes late or doesn't come at all.
    • - دیگر بدقولی نخواهم کرد.

    • - I'll never be unfaithful again.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بدقول

ارجاع به لغت بدقول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدقول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بدقول

پیشنهاد بهبود معانی