فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بدقول به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عهدشکن

فونتیک فارسی

badghol
صفت

unfaithful, perfidious, pertaining to a person who breaks promises, unpunctual, faithless, disloyal

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

آدم بدقول یا دیر می‌آید یا اصلا نمی‌آید.

An unpunctual person either comes late or doesn't come at all.

دیگر بدقولی نخواهم کرد.

I'll never be unfaithful again.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدقول

  1. مترادف:
    بدعهد پیمان‌شکن سست‌پیمان
    متضاد:
    خوش‌قول

ارجاع به لغت بدقول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدقول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدقول

لغات نزدیک بدقول

پیشنهاد بهبود معانی