فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

برگشت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بازگشت

فونتیک فارسی

bargasht
اسم

return, regression, regress, turnabout, reversion, reference

برگشت سرمایه‌ام از آن چیزی که پیش‌بینی کرده بودم، بیشتر بود.

The return on my investment was higher than I anticipated.

برگشت بازیکن به بازی بعد از مصدومیتش لحظه‌ی پیروزمندانه‌ای بود.

The player's return to the game after his injury was a triumphant moment.

خط عمود که نت‌ها را از هم جدا می‌کند

فونتیک فارسی

bargasht
اسم

موسیقی bar

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برگشت

  1. مترادف:
    بازآیی بازگشت رجعت عود عودت مراجعت
  1. مترادف:
    عدول معطوف

ارجاع به لغت برگشت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برگشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برگشت

لغات نزدیک برگشت

پیشنهاد بهبود معانی