آخرین به‌روزرسانی:

بنا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / banaa /

building, structure, house, construction

عمارت، ساختمان

بنای مدرسه را دارند تعمیر می‌کنند

they are repairing the school building

بنای یادبود

memorial building

اسم
فونتیک فارسی / banaa /

foundation, groundwork, substructure, origin, base, basis

شالوده، اساس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

پدرم مدرسه‌ی عالی ترجمه را بنا نهاد

my father founded the College of Translation

بنابر، بنا به

according to, pursuant to, on the basis of, as per

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بنابر گزارش پلیس

according to the report by the police

بنا به پیشنهاد آن‌ها

pursuant to their proposal

بنا بودن

to be agreed

اسم
فونتیک فارسی / bannaa /

mason, bricklayer, construction worker

سرکارگر ساختمان

تجربه‌ای در بنایی داری؟

Have you had any previous experience as a construction worker?

یک بنای فلسطینی در اسرائیل

a Palestinian construction worker in Israel

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بنا

  1. مترادف:
    بناگر بنیادگر پاخیره‌زن لادگر گل‌کار
  1. مترادف:
    معمار والادگر
  1. مترادف:
    سازنده
  1. مترادف:
    ساختمان عمارت
  1. مترادف:
    ساخت ساختن
  1. مترادف:
    اساس بنیان شالوده بنیاد
  1. مترادف:
    قرار

ارجاع به لغت بنا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بنا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بنا

لغات نزدیک بنا

پیشنهاد بهبود معانی