آخرین به‌روزرسانی:

بورس به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / boors /

bourse, exchange, stock market

بازار خرید و فروش سهام

بورس سهام معیاری برای سنجش وضع اقتصادی است.

The stock market is a barometer of the economic conditions.

یک بار دیگر بورس سهام تهران به جنب و جوش افتاد.

Once again, the Tehran stock market was bustling.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او در بورس سهام سود کلانی به جیب زد.

He made a killing in the stock market.

اسم
فونتیک فارسی / boors /

scholarship, fellowship, grant, studentship

کمک هزینه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

من در رشته‌ی ادبیات انگلیسی بورس تحصیلی دریافت کردم.

I received a fellowship in the field of English Literature.

بورس مطالعاتی

study grant

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بورس

  1. مترادف:
    مرکز معاملات اوراق‌بهادار و سهام
  1. مترادف:
    تحصیل به هزینه دولت یاموسسات
  1. مترادف:
    شهریه هزینه تحصیل

ارجاع به لغت بورس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بورس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بورس

لغات نزدیک بورس

پیشنهاد بهبود معانی