فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بی‌نظم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • بی‌سامان، آشفته
  • فونتیک فارسی

    binazm
  • صفت
    disorderly, chaotic, untidy, confused, cluttered, deranged, mess
    • - اتاقم همیشه بی‌نظم و لباس‌ها و کاغذها همه جا پخش است.

    • - My room is always untidy, with clothes and papers scattered everywhere.
    • - اتاق بازی بچه‌ها بی‌نظم بود.

    • - The children's playroom was a mess.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بی‌نظم

ارجاع به لغت بی‌نظم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌نظم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بی‌نظم

لغات نزدیک بی‌نظم

پیشنهاد بهبود معانی