آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴

    بی‌وفا به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / bivafaa /

    unfaithful, inconstant, faithless, fickle, falsehearted, recreant, disloyal, untrue, false, fair-weather

    unfaithful

    inconstant

    faithless

    fickle

    falsehearted

    recreant

    disloyal

    untrue

    false

    fair-weather

    عهدشکن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    دوست بی‌وفا دائماً با پخش کردن شایعه درباره‌ی او به اعتمادش خیانت می‌کرد.

    The unfaithful friend constantly betrayed her trust by spreading rumors about her.

    اعتماد کردن به شخص بی‌وفا برایم سخت است.

    I find it hard to trust someone who is fickle.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بی‌وفا

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    پیمان‌شکن خائن عهدگسل
    متضاد:
    وفادار وفامند
    مترادف:
    غدار جفاجو جفاگر

    سوال‌های رایج بی‌وفا

    بی‌وفا به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بی‌وفا» در زبان انگلیسی به unfaithful یا disloyal ترجمه می‌شود.

    بی‌وفا واژه‌ای است که بار عاطفی و معنایی سنگینی دارد و معمولاً برای توصیف کسی به کار می‌رود که در روابط انسانی، به‌ویژه روابط دوستانه، عاشقانه یا خانوادگی، از عهد و پیمان خود عدول کرده و باعث رنجش یا دل‌شکستگی دیگران شده است. در فرهنگ فارسی، وفاداری ارزشی بنیادین محسوب می‌شود و کسی که از این اصل سر باز می‌زند، با عنوان «بی‌وفا» خطاب می‌شود، عنوانی که نوعی سرزنش پنهان یا آشکار در خود دارد و معمولاً با احساس تلخی همراه است. واژه‌ی بی‌وفا نه‌تنها رفتاری خاص، بلکه نوعی شخصیت یا منش را نیز توصیف می‌کند؛ شخصی که یا از ابتدا تعهدی نداشته، یا با گذر زمان تعهدات خود را نادیده گرفته است.

    بی‌وفایی می‌تواند در اشکال مختلفی ظاهر شود. برای مثال، فردی که در یک رابطه‌ی دوستانه رازهای طرف مقابل را فاش می‌کند یا در لحظه‌های حساس او را تنها می‌گذارد، ممکن است «بی‌وفا» تلقی شود. در روابط عاشقانه نیز این واژه بار معنایی بسیار پررنگ‌تری پیدا می‌کند؛ وقتی یکی از طرفین، برخلاف قول‌ها و احساسات ابراز‌شده، به رابطه‌اش پشت می‌کند یا به سمت شخصی دیگر کشیده می‌شود. در چنین مواردی، بی‌وفایی تنها یک رفتار نیست، بلکه شکستن اعتماد، زیر پا گذاشتن احساس، و گاه تخریب بخشی از هویت عاطفی طرف مقابل است.

    از منظر روان‌شناختی، ریشه‌های بی‌وفایی می‌تواند بسیار پیچیده و چندلایه باشد. گاه افراد به‌دلیل ناپختگی هیجانی، ترس از تعهد، تجربه‌های آسیب‌زای گذشته، یا حتی خودشیفتگی، توان یا میل به پایبندی به روابط سالم و وفادارانه را ندارند. برخی دیگر نیز تحت فشارهای محیطی یا وسوسه‌های بیرونی، به بی‌وفایی کشیده می‌شوند. بااین‌حال، آنچه بی‌وفایی را به موضوعی حساس و گاه نابخشودنی تبدیل می‌کند، تأثیری است که بر روان، عزت‌نفس و امنیت عاطفی افراد می‌گذارد.

    در ادبیات فارسی، به‌ویژه در شعر کلاسیک، واژه‌ی بی‌وفا یکی از پرتکرارترین صفات نسبت‌داده‌شده به معشوق است. شاعران بسیاری، از حافظ و سعدی گرفته تا مولانا و نظامی، با حسرت و شکایت از بی‌وفایی یار سخن گفته‌اند. این واژه گاه به شکل یک گله‌ی عاشقانه به کار رفته و گاه رنگی فلسفی گرفته و به ناپایداری دنیا تعمیم داده شده است. حتی در ترانه‌ها و ادبیات معاصر نیز بی‌وفا همچنان حضوری پررنگ دارد، نشانه‌ای از این‌که مفهوم آن هنوز هم برای انسان مدرن، پررنگ و ملموس است.

    بی‌وفا بودن یا بی‌وفا خوانده شدن، تنها به معنای از دست دادن رابطه‌ای خاص نیست، بلکه نشان‌دهنده‌ی شکست در ساختن و نگه‌داشتن پیوندهای انسانی مبتنی بر اعتماد است. انسانی که به‌راحتی عهد می‌بندد اما به‌سختی به آن وفا می‌کند، نه‌تنها دیگران را دل‌شکسته می‌کند، بلکه اعتماد به خود را نیز در دل‌های اطرافیان از بین می‌برد. همین است که بی‌وفا بودن، صرفاً یک ضعف اخلاقی نیست، بلکه آسیبی اجتماعی، روانی و گاه عاطفی عمیق به‌شمار می‌رود.

    ارجاع به لغت بی‌وفا

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بی‌وفا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌وفا

    لغات نزدیک بی‌وفا

    • - بی وصیت نامه
    • - بی‌وعده
    • - بی‌وفا
    • - بی‌وفایی
    • - بی وقار
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.