فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بی‌وفا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • عهدشکن
  • فونتیک فارسی

    bivafaa
  • صفت
    unfaithful, inconstant, faithless, fickle, falsehearted, recreant, disloyal, untrue, false, fair-weather
    • - دوست بی‌وفا دائماً با پخش کردن شایعه درباره‌ی او به اعتمادش خیانت می‌کرد.

    • - The unfaithful friend constantly betrayed her trust by spreading rumors about her.
    • - اعتماد کردن به شخص بی‌وفا برایم سخت است.

    • - I find it hard to trust someone who is fickle.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بی‌وفا

ارجاع به لغت بی‌وفا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌وفا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بی‌وفا

لغات نزدیک بی‌وفا

پیشنهاد بهبود معانی