فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

بیرون آمدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خارج گشتن

فونتیک فارسی

biroon aamadan
فعل لازم
to come out, to appear, to stick out, to protrude

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- از انزوا بیرون آمدن

- to come out of one's shell

- شاخه‌های درخت از روی حصار بیرون آمده‌اند.

- The branches of the tree protrude over the fence.
برای عرضه آماده شدن

فونتیک فارسی

biroon aamadan
فعل لازم
to be issued, to be offered for sale, to be published, to be put out

- آخرین شماره‌ی مجله قرار است روز جمعه بیرون بیاید.

- The latest edition of the magazine is set to be issued on Friday.

- رمان جدید انتظار می‌رود ماه آینده بیرون بیاید.

- The new novel is expected to be published next month.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بیرون آمدن

  1. مترادف:
    خارج‌شدن خارج گشتن ظاهر شدن
    متضاد:
    خشکیدن
  1. مترادف:
    روییدن سرزدن

ارجاع به لغت بیرون آمدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیرون آمدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیرون آمدن

لغات نزدیک بیرون آمدن

پیشنهاد بهبود معانی