expert knowledge, specialization, specialty, expertise, dexterity, professionalism, adroitness, expertness, forte, specialism, field, province
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تخصص مادرم طبخ غذاهای دریایی بود.
Seafood was my mother's specialty.
تخصص جانسون تاریخ اروپای قرون وسطی است.
Johnson’s specialty is medieval European history.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تخصص» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تخصص