فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

تراشیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

taraashidan
to shave, to scrape, to sharpen, to cut or hew, to sculpture, to erase, to pare, to grate, [fig.] to forge, to create

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تراشیدن

  1. مترادف:
    اسم
  1. مترادف:
    ازاله حلق
  1. مترادف:
    تراش دادن
  1. مترادف:
    خراطی کردن رندیدن
  1. مترادف:
    زدودن ستردن
  1. مترادف:
    خراشیدن
  1. مترادف:
    صاف کردن
  1. مترادف:
    در آوردن جعل کردن ساختن
  1. مترادف:
    خلق کردن

ارجاع به لغت تراشیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تراشیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تراشیدن

لغات نزدیک تراشیدن

پیشنهاد بهبود معانی