امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تسلط به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

tasallot
domination, [fig.] mastery, proficiency

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تسلط

  1. مترادف:
    توانایی قدرت قوت
    متضاد:
    متهور شدن شکست خوردن
  1. مترادف:
    استیلا تسخیر تصرف تفوق چیرگی سلطه سیطره غلبه
  1. مترادف:
    امیری پادشاهی پیشوایی فرمانروایی کیایی
  1. مترادف:
    احاطه تبحر خبرگی مهارت

ارجاع به لغت تسلط

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تسلط» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تسلط

لغات نزدیک تسلط

پیشنهاد بهبود معانی