آخرین به‌روزرسانی:

تشکیلات به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم جمع
فونتیک فارسی / tashkilaat /

formations, establishments, incorporations, organizations, originations

تشکیل‌ها

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

تشکیلات سیاسی

political establishments

دولت محلی روی حمایت از تشکیلات کوچک تجاری در این منطقه کار می‌کند.

The local government is working to support small business establishments in the area.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تشکیلات

  1. مترادف:
    موسسه اداره نهاد تنظیمات سازمان
  1. مترادف:
    دفترودستک
  1. مترادف:
    اسباب اثاثیه

ارجاع به لغت تشکیلات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تشکیلات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تشکیلات

لغات نزدیک تشکیلات

پیشنهاد بهبود معانی