فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

تظاهرات به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

راهپیمایی اعتراض‌آمیز

فونتیک فارسی

tazaahoraat
اسم جمع

rally, demonstration, sit-in, group protest, march

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

تظاهرات کارگران به خشونت انجامید.

The workers' demonstration ended in violence.

او در تظاهرات شرکت کرد.

He took part in the demonstration.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تظاهرات

  1. مترادف:
    میتینگ راه‌پیمایی‌اعتراض‌آمیز راه‌پیمایی اعتراض سیاسی

ارجاع به لغت تظاهرات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تظاهرات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تظاهرات

لغات نزدیک تظاهرات

پیشنهاد بهبود معانی