آخرین به‌روزرسانی:

میتینگ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تجمع، گردهمایی، تظاهرات

فونتیک فارسی

miting
اسم

rally, meeting, convention, gathering, demonstration

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

میتینگ تا شب طول کشید.

The meeting extended late into the night.

در جلسه‌ی دیروز شرکت نکرد.

He did not attend the meeting yesterday.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد میتینگ

  1. مترادف:
    اجلاس جلسه گردهمایی
  1. مترادف:
    تظاهرات
  1. مترادف:
    ملاقات
  1. مترادف:
    تجمع

ارجاع به لغت میتینگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «میتینگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میتینگ

لغات نزدیک میتینگ

پیشنهاد بهبود معانی