آخرین به‌روزرسانی:

تعارف به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ta'aarof /

compliments, soft tongue, courtesies, formalities, ceremony, pleasantry, honeyed phrases, offering, representation, serving

خوش‌آمد گویی، اغراق در سپاسگزاری، اظهار حرف‌های خوشایند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

بی‌تعارف

without formalities, casual, frank, frankly

تعارف آمد و نیامد دارد.

one could be taken up on one's offer

نمونه‌جمله‌های بیشتر

انجام برخی تعارف‌ها روابط اجتماعی را آسان‌تر و خوشایندتر می‌کند

the observance of some courtesies makes some social relations easier and pleasanter

تعارف بی‌جا

unnecessary ceremony, flummery

تعارف دادن

to give a present of gift to

تعارف شاه عبدالعظیمی

an insincere offer or invitation

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تعارف

  1. مترادف:
    چرب‌زبانی
  1. مترادف:
    شیرین‌زبانی مهربانی
  1. مترادف:
    پیشکش عطا هدیه
  1. مترادف:
    تکلف
  1. مترادف:
    پیشکش کردن
  1. مترادف:
    خوشامد گفتن

ارجاع به لغت تعارف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعارف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تعارف

لغات نزدیک تعارف

پیشنهاد بهبود معانی