به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تعارف کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • خوشامد گفتن
  • فونتیک فارسی

    ta'aarof kardan
  • فعل لازم
    to use compliments, to stand on ceremony, to show courtesy
    • - به ما تعارف کرد که شب بمانیم.

    • - he asked us to stay overnight
    • - تعارف نمی‌کنم

    • - I won't stand on ceremony
  • پیشنهاد خوردن دادن
  • فونتیک فارسی

    ta'aarof kardan
  • فعل لازم
    to offer, to make a present of, to serve, to put forward
    • - به ما میلک شیک تعارف کرد

    • - he served us milkshake
    • - به ما پلو تعارف کرد

    • - she served us Polo
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت تعارف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعارف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تعارف کردن

لغات نزدیک تعارف کردن

پیشنهاد بهبود معانی