فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

تعارف کردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خوشامد گفتن

فونتیک فارسی

ta'aarof kardan
فعل لازم

to use compliments, to stand on ceremony, to show courtesy

به ما تعارف کرد که شب بمانیم.

he asked us to stay overnight

تعارف نمی‌کنم

I won't stand on ceremony

پیشنهاد خوردن دادن

فونتیک فارسی

ta'aarof kardan
فعل لازم

to offer, to make a present of, to serve, to put forward

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

به ما میلک شیک تعارف کرد

he served us milkshake

به ما پلو تعارف کرد

she served us Polo

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تعارف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعارف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تعارف کردن

لغات نزدیک تعارف کردن

پیشنهاد بهبود معانی